|
کاتیــــــ ــا 
| ||
|
هر ثانیه از زندگی را اینجا من دارم واحدهای ِ تمام نشدنی ِ دلتنگی را پاس میکنم و چه سخت است مشروط نشدن وقتی دلتنگی تمام ِ واحدهای ِ زندگیم را پُر کرده و تب ِ آوار محالات ِ دنیا هوار شده روی دل ِ یاس های ِباغچه تو نمی دانی نمی دانی ... نمی دانی اشک های ِ ریخته نشده پشت راهی که هرگز از آن نیامدی راه ِ پیچک ها را دیگر به دل ِ هیچ آسمانی نرساند و بغض محکوم صد در صد ِ دلیل تمام دل های ِ بارانی شد که کویر شدند نمی دانی گاهی حسرت اینکه تمام فریاد های ِ این دنیایم را ببرم کنج ِ حیاط ِ یک حرم سکوت کنم چگونه جنون را تا مرز بی نهایت می رساند فقط تو را به جان قاصدک قسم اگر ثانیه های فکر دیوانگی های من افتادی برای یاس های باغچه ام دعا کن
بغض نوشت : نفهمیدم چی نوشتم ... بی مخاطب نوشت : تاکید میکنم مخاطب ندارد این ثانیه های بی عقربه ...
[ جمعه 93/1/29 ] [ 12:57 صبح ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
گفتند که گریه در نماز موجب باظل شدن نماز ست و حالا چه نمازهایی را که باید قضا کنم .... [ چهارشنبه 93/1/27 ] [ 9:36 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
قصه ای یا تو شد آغاز که پایان نگرفت و من پشت این داستان بی پایان پایان گرفتم ... مث ِ ماهی ِ بیرون از آب [ چهارشنبه 93/1/27 ] [ 9:19 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
چشم ها را باید بست باران باید جزء اصلی ترین بندهای تحریم امروز باشد و تو را نباید دید دل را به روی خاطره ها باید بست فکر دریا را در ذهن باید خاموش کرد و تو را باید در دور دست ترین نقطه جهان جا گذاشت و باید رفت تا دل ِ تنهایی ِ محض خاموش ُ پُر از درد و با سکوتی پُر از تردید ِ خیس ِ بی انتها درد میکند جایی از دلم که هیچ چیزی هیچ جای دنیا آن را پر نخواهد کرد زیر باران ِ خواستن ِ بی انتهای ِ خسته ای که می روی حواست باشد روی ِ باور های جا مانده خط نکشی ...
.... نوشت : مارا که تو منظوری خاطر نرود جایی ...
[ یکشنبه 93/1/24 ] [ 11:5 صبح ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
رسوب کرده در من حسی که خسته است ...
[ پنج شنبه 93/1/14 ] [ 10:35 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
درباره وبلاگ  و مَ.ن معنی بعضی شعرها را دیر می فهمم که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها ... | |
| [قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] | ||
