کاتیــــــ ــا | ||
مهم نوشت : مخاطب ندارد این خط خطی ها به رسم عاشقانه نوشت هایی که دورمان را پُر کرده اند عاشقانه می نویسم وَرنه این ثانیه ها طعم کویر گرفته اند ... ×××××××××××××××××××××××××××××× گم کرده ام اسمم را جایی بین ِ بُغض های شبانه ام نشسته ام اینجا و هر شب تعداد اشک های نریخته ام را می شمارم و تعداد دفعاتی که در دل ِ ثانیه ها جان می دهم درد را از هر طرف بخوانی درد است و تو را از پشت هر لحظه که نگاه کنی پرستیدنی هستی نوشته بود عشق با خون آمیخته شده و من حالا شده ام مجنون ِ مفقودالاسم ِ خواستن ِ تو که در امتداد ِ نگاه ِ تو جان داده به آسمان دیشب یاس های ِ باغچه نامت را یواشکی زیر لب ذکر میگفتند آن ها هم فهمیدند که ذکر گفتن نامت دل را می برد آسمان قیامت کردی دنیایم را
مجنون نوشت : دلم تنگ ِ صدای قرآن خواندنت شده ... بی مخاطب نوشت : واقعا مخاطب نداره ....
[ دوشنبه 93/1/11 ] [ 11:26 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
دیوار دیوار دیوار هر روز قد میکشند بین ِ دنیای ِ من و من را از خودم میگیرند و ماه که هرشب در اغوش ِ تَب خواب ِ سقوط می بیند و ماهی ِ کوچکی که دچار ِ فکر ِ دریا شده حال من خوب است اما تو باور نکن در دنیای من پُر شده است از تمام این پریشانی هایی که میبینی من فقط نگران ماهی ِ دچار ِ دریا هستم شبیه ِ خود ِ من است می فهمی؟
ماه نوشت : تو ماه ِ دنیای من ... قبول ! چرا روزهایم این همه تاریک ؟ شب هایم این همه دلگیر؟ محال نوشت: باورم نمی شود که گذشتم ... باورت می شود؟
[ جمعه 93/1/8 ] [ 11:27 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
چیزی بود شبیه ِ معجزه حالا با حال ِ آرام ِ پَریشانم دارم می روم واژه ندارم آرایه ها قهر کرده اند فقط بدان از این به بعد تو هم بخواهی دیگر نمیشود عزیز کرده ی ِ شعرهایم مگر اینکه خدا بخواهد می فهمی؟ [ پنج شنبه 93/1/7 ] [ 2:0 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |