سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاتیــــــ ــا
 
لینک دوستان

ثانیه ها صبر کنید...


ارام جانم می رود...


بند دلم دارد پاره می شود


اخر اربابم.... اربابم این روزها بی قرار است...


این روزها داغ روضه ها تازه شده


این روزها تاریخ برگشته به محرم61

  

این روزها...


باور کن از سر و روی شهر اشک میریزد...


همه جا سیاه پوش


اما...


پشت این سیاهی ها سرخی خون میبینیم....


دلم می لرزد...چشمانم خیس ِ خیس


این روزها...


پُرم از عشق ارباب...


این روزها


اب برایم تلخ است...زهر است...سخت است...


اخر اربابم...


علم دارم...


علی اصغر کوچم...


تشنه بودند که.....

سلام بر حسین شهید....

نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ.

 نجوای2 : توی لحظات آسمونی دل شکستگی تون دعام کنید...

نجوای 3:دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:


 اَلسَّلامُ عَلَی الحُـــسَــین،وعَلی عَلی ابن الحــُـسَــین،وعَلی اَولادِ الحُــسَـین،وعَلی اَصحابِ الحُـــســَین

***

مضطر نوشت:

شاه بیت دعاهایم:بیا اقا...العجل مولا

ملتمس نوشت1:

این روزها الهه ی سکوت رو فراموش نکنید خواهشا...

ملتمس نوشت2:

مریض ها رو فراموش نکنید...




 


[ شنبه 91/8/27 ] [ 9:37 عصر ] [ الهـه سـکــوت ] [ نظرات () ]

باید بروم دکتر...


حالم خوب نیست


طپش های قلبم روز به روز نامنظم تر


باز پاییز...


واژه ها درد میکشند در این هوای غریب وقتی روی کاغذ میکشمشان


پاییز در من رسوب کردو...

خاطرات مُرد...


و من هنوز در انتهای یک کوچه در خاطراتم مانده ام...


شده ام برگ پاییزی


زرد ِ زرد


بی حس


زیر پای عابران سرگردان...


اسفند ِ من کی میرسی؟

اندر خم یک کوچه ی خاطره مانده ام...

نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ.

 نجوای2 : توی لحظات آسمونی دل شکستگی تون دعام کنید...

نجوای 3:دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:


 اَلسَّلامُ عَلَی الحُـــسَــین،وعَلی عَلی ابن الحــُـسَــین،وعَلی اَولادِ الحُــسَـین،وعَلی اَصحابِ الحُـــســَین


[ یکشنبه 91/8/21 ] [ 10:25 عصر ] [ الهـه سـکــوت ] [ نظرات () ]

پاره شد تسبیح دلم


حتما حاجت میگیرم


من دلم را نذر کردم


تا بخندی


بخند ... چند وقت است اینجا خورشید ماتم گرفته


به جان واژه های منتظر ِ تب دار قسم که اینجا هر ثانیه ام شب است به تاریکی ِ یلدا


من دلم را نذر کرده ام


تا بخندی... تا تو لحظه هایت مهتابی باشد


من دلم می لرزد


پای واژه هایم سست می شود


وقتی تو غم روی چهره ات می نشیند


من هر روز صبح با یاد صدای خنده های تو روزم را شروع میکنم


بخند...


من دلم را نذر کرده ام


تسبیح دلم پاره شد


بی شک حاجت میگیرم


و تو باز میخندی....

تسبیح دلم پاره شدست...

نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ.

 نجوای2 : توی لحظات آسمونی دل شکستگی تون دعام کنید...

نجوای 3:دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:


 اَلسَّلامُ عَلَی الحُـــسَــین،وعَلی عَلی ابن الحــُـسَــین،وعَلی اَولادِ الحُــسَـین،وعَلی اَصحابِ الحُـــســَین

*********

نذر نوشت:

من دلم را نذر کرده ام

حاجت میگیرم...

و تو در 40روز نذر من...

میخندی... من یقین دارم

 


[ سه شنبه 91/8/16 ] [ 11:6 صبح ] [ الهـه سـکــوت ] [ نظرات () ]

برای......

کسی که تعجب میکند از این همه سرمای وجودم

***********

میدانم

یک روح یخ زده میبینی در مرا

می دانم

بی هیچ شور وشوقی میبینی مرا

می دانم

احساسات یک دختر را نمیبینی در من

ولی.....

این روح یخ زده،این روز های بی احساس...

بی دلیل نیست...

قرار گذاشته ام روزی که سنگ شوم.... مبینی چقدر موفق بوده ام؟

احساس من داغدار است تا به ابد...

بر من ایراد نگیر که دیگر طعم هیچ دوستت دارمی برایم شیرین نیست...

بر من ایراد مگیر که نبودن برایم انقدر ساده شده

من داغدارم...

کشته اند احساسم را ادم های این زمین.......

من زخم خورده ام...

تمام گذشته ام درد می کند...

من برای لرزش دستانم هنوز زود بودم

برای مردن احساسم هنوز زود بودم

برای این چیزی که از من ساخت زندگی هنوز زود بودم

روح من .... زخم خورده....

روزی قسم خوردم سنگ می شوم....

میبینی ؟سنگ شده ام...

 

............

نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ.

 نجوای2 : توی لحظات آسمونی دل شکستگی تون دعام کنید...

نجوای 3:دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:


 اَلسَّلامُ عَلَی الحُـــسَــین،وعَلی عَلی ابن الحــُـسَــین،وعَلی اَولادِ الحُــسَـین،وعَلی اَصحابِ الحُـــســَین

***

جنون نوشت:

بوی محرم و شال عزا....

عاشوراهایم طعم جنون گرفته...

 مضطر نوشت:

اقا جان

کربلایت ارزوست...

 

 

 


[ شنبه 91/8/13 ] [ 4:51 عصر ] [ الهـه سـکــوت ] [ نظرات () ]

روزشمار میزنم این روزها را...

طپش های قلبم روز به روز نامنظم تر

اندکی اهسته بران این قافله را

مهمانی نیست

قرار گذاشته اند که تا ابد شیعه را داغدار کنند

دست هایم می لرزند و واژه هایم....سست شده اند

عاشوراهایم حتی...

چشم هایم از انعکاس یک قطره اشک ِ سرگردان برق می زند

این روزها

پریشان حال تر از همیشه

دلم می لرزد

پای هر واژه ی عاشورا پاهایش سست می شود و تا میرسد به " بقتلهم الحـــــــــــ ــســـــ ـــیـــــــن" ... جان میدهد...

این روزها عاشورا برایم روضه می خواند

سکوت کن مداح...سکوت کنید همه ی روضه خوان ها....


روضه ی دل من را واژه به واژه ی زیارت عاشورا میخواند......

از عرفه که می گذرد

شروع سفر ارباب است....

و بی تابی من... نرو اقا....نرو....

مهمانی نیست

قرار گذاشته اند تا ابد شیعه را داغدار کنند

و تو می دانی

و تو اگاهانه می روی

می روی تا ابد نامت با اشک و اقامه ی نماز امیخته شود

از عرفه که می گذرد

عاشوراهایم طعم جنون ِ عشق ِ حسین می گیرند...

انا مجنون الــــــــحــــــــــــــ ــســـــــــــــــــن

اقا جان

دریابم...

عاشوراهایم سست شده اند...

باز تکرار عاشورا.....

 

عاشوراهایم سست شده اند...

 

نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ.

 نجوای2 : توی لحظات آسمونی دل شکستگی تون دعام کنید...

نجوای 3:دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:


 اَلسَّلامُ عَلَی الحُـــسَــین،وعَلی عَلی ابن الحــُـسَــین،وعَلی اَولادِ الحُــسَـین،وعَلی اَصحابِ الحُـــســَین

***

جنون نوشت:

بوی محرم و شال عزا....

عاشوراهایم طعم جنون گرفته...

 مضطر نوشت:

اقا جان

کربلایت ارزوست...

 

 


[ جمعه 91/8/12 ] [ 1:43 عصر ] [ الهـه سـکــوت ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

و مَ.ن معنی بعضی شعرها را دیر می فهمم که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها ...
امکانات وب


بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 13
کل بازدیدها: 233288