سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاتیــــــ ــا
 
لینک دوستان

قلمم دوباره یخ زده

در زمانه ای که همه می گویند عصر،عصر  ِ تکنولوژی ست

من هم به دکمه های کیبوردم پناه می آورم برای نوشتن چند خط حرف دل

نمی دانم مشکل از من است یا از آسمان،ولی هوا عجیب نفس گیر شده...نفس هایم را عمیق میکشم تا اکسیژن سلول هایم را فراهم کنم،اما فقط دود نصیبم می شود...سلول هایم سرفه می کنند ومن...

دلم می خواهد گوشه ای از آسمان رادر دستانم بگیرم و آن را قدری پایین بیاورم...دلم *نفس*میخواهد...

دیگر نمی توانم پشت پنجره بایستم واز منظره ی روبه رو لذت ببرم...مشکل ازمن است یا پنجره کوچک شده...؟شاید هم منظره..

دلم می خواهد یک کوله پشتی ام را جلویم بگذارم،وسایلم را بردارم،کوله بر پشت بروم...آنقدر بروم که دیگر هیچ کس نباشد...می خواهم بروم.واین تنها چیزی است که می دانم:*رفتن*

دلم *رفتن* می خواهد تا خلوت کند با خودش...برود تا شاید بفهمد با خودش چندچند است!

این روزها عجیب تنهایم...حتی اشک هم ترکم کرده است...من مانده ام بابغضی که نمی شکند و دل می شکند...

این روزها عجیب دلتنگ کودکی ام....

 

نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ....

 


  نجوای2 : توی لحظات آسمونی دل شکستگی تون دعام کنید...

 

مضطر نوشت:دعام کنید خودمو پیداکنم...

توضیح:ببخشید پرت وپلانوشتم...پشت سیستمی بود.گفتم شاید عقده دل وا شود اما نشد...:(

 


[ دوشنبه 91/2/25 ] [ 10:50 عصر ] [ الهـه سـکــوت ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

و مَ.ن معنی بعضی شعرها را دیر می فهمم که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها ...
امکانات وب


بازدید امروز: 109
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 236868