کاتیــــــ ــا | ||
دلم که میگیرد آسمان رادرآغوش میگیرم ومیگریم وبی او هیچ کجا مرا پناهی نیست این همان رازیست که بین من وباران است... این روزها اما آسمان غضب کرده خشم هایش را فرو می خورد و سدمیگذارد جلوی چشمهایش تنها از دل پردردش همین بس که دردهایش را با نفس های سنگینش از سینه بیرون میکند شهررا دارد تخریب میکند نفس های سنگینت آسمانم کمی *بیشتر* تحمل کن...
نجوای 1:خط خطی ازقلم خودم تاریخ 3/اسفند/90 نجوای 2: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ.... نجوای3 : توی لحظات آسمونی دل شکستگی تون دعام کنید....
نجوای4:مـے دانم از خود خواهـے است که تو را برای خود مـے خواهم و تو هم آنقدر رئوفـے که خود را متعلق به همه میدانـے . . . !!! نجوای 5:جالبه همیشه ساز دلت با دل من همسازه آسمونم
[ چهارشنبه 90/12/3 ] [ 3:48 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |