کاتیــــــ ــا | ||
22 شمع میشمرم و میگذارم کنار ... دور تا دورم را شمع گرفته دایره وار شمع را میچینم خودم هم در مرکزیت این سرگردانی نشسته ام شمع ها را روشن میکنم ... ساعت دارد به 00:00 نزدیک میشود این یعنی تمام شدن 15 اسفند و یعنی تمام شدن روزی که میگویند تولد من است و نه "تو" تبریک گفتی و نه تمام ِ " او " هایی که ادعای ِ دوست داشتن دارند ! حتی آدم هایی با یک سقف مشترک هم یادشان رفته بود .... پنجره را به بهانه ی گرمی هوا کمی باز میکنم ... و ادعا میکنم فراموش کرده ام پنجره را ببندم و میروم ... باد شمع ها را خاموش میکند ... اینطور دیگر مجبور نمیشوم شمع های تولدی را خاموش کنم که تبریک نگفتی ... و سرگردان ِ لحظه ی ِ آروزی ِ وقت ِ فوت کردن ِ شمع ها شوم ... تشکر نوشت : یک دنیا ممنون از تمام دوستایی که تولدم رو تبریک گفتن :) [ پنج شنبه 92/12/15 ] [ 11:19 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |