کاتیــــــ ــا | ||
تو راهی ِ راهی بی نهایتی من اما زمین گیر ِ خاک شده ام باید بروم جایی که دیگر حتی خودم هم نباشم چیزی در وجودم شکسته که دیگر حتی تو هم مرا نخواهی شناخت اگر برگردی ! تو چنگ زده ای به تمام ِ منظق هایی که دارند تیشه می زنند به ریشه من و من فکر میکنم چرا هیچ منطقی پیدا نمیشود که جُنون ِ یک شبزده را برایت تفسیر کند چرا هیچ منطقی پیدا نمی شود که بُغض های نشکسته را برایت تفسیر کند چرا هیچ منطقی پیدا نمی شود که گوشه ی ِ خالی ِ دل من را برایت تفسیر کند چرا هیچ منطقی پیدا نمی شود که دلتنگی هایی که دق می دهند را برایت تفسیر کند من و تو مـــــــــ ـ ـا دو خطــ ِ موازی ِ مُمتد ِ تا بی نهایت جاری که نه می رسیم نه می شکنیم ... من پیله کرده ام حوالی ِ نگاهت تا پروانه بشوم شانه به شانه ات تا آسمان ... حالا نه م ی م ی ر م نه پروانه می شوم مِـث ِ پروانه ای که در تار های ِ عنکبوتی سیر اسیر شده حالا باید برای باز کردن این پیله کبریت کشید و سوزاند ... من تمام ِ سُکوت های عالم را شریک میشوم نکند تو بُغض کنی من می روم تا تَه ِ خط ِ دیوانگی را نکند تو بُغض کنی ــتَهــِـ دنیای من نزدیک ست باور کن از این به بعد را زندگی میکنم که نکند تو بُغض کنی ... وگرنه بعد از این من و زندگی را با هم کاری نیست ... چشم هایت را به روی خط خطی هایم ببند عزیز کرده ی دل یاس های باغچه زیادی پراکنده میگویم این روزها حواسم پرت شده جایی که دیگر بر نخواهد گشت و تو تا ابد عزیزکرده ی دل ِ شعرهای ِ نانوشته ی من خواهی بود ...
سکوت نوشت : تو *** درد نوشت : باید بروم ... *** بغض نوشت : زندگی خیلی به من بدهکار ست ... *** شاید حتی مهلتی برای خداحافظی هم نباشد ... سکوت تر از همیشه بروم ... نکند تو بغض کنی
[ دوشنبه 92/11/21 ] [ 8:47 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |