کاتیــــــ ــا | ||
تقصیر من نیست که این همه ــــسکوتـــــ نشسته دور و برم و زل زده اند به چشم های َم ! عاشقانه هایم محکوم شدنه اند به سکوت به این که هر واژه از خواستنشان را بغضی کنند از جنس ِ خاموش شدن ِ نور ِ ته ِ دل ِ تک ستاره ی ِ مانده در دل ِ صبح من بین دوراهی ِ خواستن و نخواستنت نیستم من هیچ وقت بین ِ دوراهی ِ تردید به این همه حس َ مبهم گیر نکرده ام باور کن هیچ وقت تردید نکردم ... گفته بودم تو هدیه خدایی به من گفته بودم ع ش ق آن ست که محکمت کند آن ست که دست هایت را بگیرد و بلندت کند حالا تو هرچقدر هم که میخواهی محال باش هرچقدر هم که میخواهی دور باش هرچقدر هم که می خواهی ... من برای بزرگی ِ دل تو - کوچکم - من دور این حس ِ آشفته پیچکی میشوم و بالا می روم بی ــــتــوـــــ بی ـــدستهایتـــــ بی ___دل____ [ جمعه 92/9/8 ] [ 10:36 صبح ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |