کاتیــــــ ــا | ||
من می خوابم که بیدار نباشم بیداری هایی که پُر شده از نشانه های تو داری حل می شوی در تار و پود دلم مث ِ فرو رفتن ماه در آغوش ِ دریا اما خودت نمی دانی دارم نفس میکشم یادت را خودت نمی دانی دارم لحظه به لحظه بیشتر پُر میشوم از تو خودت نمی دانی مث ِ شعر ِ بی قافیه مانده ام روی دست های ثانیه ها و تو نمی بینی تا جنون راهی نیست از اینجا که منم ... و تو نمی بینی محال ست وقتی که عقلی ع ا ش ق شد ساکت شود ...
نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ. [ سه شنبه 92/4/25 ] [ 2:48 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |