کاتیــــــ ــا | ||
افتاده ام از قلم ِ این روزگار در دنیای ِ حسرت داشتنت ... تو که میخندی عشق در دلم هزار تکه می شود به قول ِ شاعر با ذوقی انگار که عشق صاحب فرزند شده ست... ! تو که می خندی ماه در دل ِ حوض خودش را جا میکند برای ِ دلم آینه ای دست و پا کن من ایه های سجده دار چشم هایت را رو به اینه به جا می اورم تا هزار بار تکثیر شود ! من هربار در چشم های ِ تو متولد می شوم و روی تاب ِ مژه هایت زندگی میکنم پریشانی موهایت چنگ میزند با دل بوی عطرت را نفس میکشم و گرمای دستانت که .... می بینی؟ من زندگی میکنم با بودنت ... کمی بیشتر با م.ن بمان ... [ دوشنبه 92/2/23 ] [ 2:30 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |