کاتیــــــ ــا | ||
گذشتند همه ی ثانیه ها وباز رسیده بوی بهار و سرآغاز یک شروع با طعم بهارنارنج به رقص ماه در آب چشم می دوزم لبخندی پر از حس ِ شیرین ِ آرامش مهمان خلوت من و ماه است... تمام صحنه های ِ این دوازده ماه از جلوی چشمانم می گذرد تمام گریه ها...خنده ها...دعاها...خلوت ها...عاشقانه ها...حسرت ها... هرچه بود گذشت و خطی شد از خاطره ها روی دفتر دل سالی که متفاوت تر از هرسال بود تفاوتش را ازهمان اول می دانستم از شروع متفاوتم! سالی که شروعش در کنار شهدای گمنام باشد نمی تواند هم بد باشد... لحظه ی تحویل سال با چشم های بسته و خیس از اشک من بودم و 5شهید گمنام... هفته بعد از آن راهی دیار نور بودم و عشق مسافر کربلای ایران... سالی که با شهدا شروع شود مگر می شود بد تمام شود... و من با تمام خاطرات و اتفاقات بد شیرین ترین سال زندگی ام را پشت سر گذاشتم سالی که بوی خدا می داد و طعم بهشت دلم برای تک تک ثانیه های که گذشت تنگ می شود باید بعد ها با احترام تمام خاطراتی که برای لمسشان باید وضو گرفت را مرور کنم تا نکند گذر زمان گرد و غبار فراموشی بپاشد رویشان هدیه ی خدا را باید تا ابد در دلم کنج ِ دنج ِ تنهایی ام نگهدارم برای ثانیه هایی که می خواهم لمس کنم ارامش را زندگی ام را گذر یک سال پُر از ارامش را مدیون شروع متفاوتش هستم تا ابد مدیون شهدا هستم برای سالی که گذشت نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ. *** عشق نوشت: 15 فروردین عازم مشهدالرضا هستم دعاگوی همه دوستان خدایا شکرت... شکر نوشت: سال 91 با اینکه روزهای بد هم کم نداشت ولی یه ارامش خاص داشت... خدایا شکرت...:)
[ شنبه 91/12/26 ] [ 2:42 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |