کاتیــــــ ــا | ||
دلم را که ورق می زدم پر بود از نام تو هر صفحه اش با رنگ ِ ناب ِ عطش ِ خواستن نامت سرمشق شده بود و تمام صفحه را با مداد ِ غریب ِ اضطراب تکرار کرده بودم اسمت را... دفتردلم را که ورق می زنی عطر بی نظیر تو مست می کند سبزه هارا و بلبل ها چه عاشقانه شلوغ می کنند اسفند را ماه ِ من را... بالای هر صفحه لبخندت قاب شده تا که خورشید نور بگیرد تا که واژه ها جان بگیرند تا که شقایق ها بدانند که هنوز امید باید و هنوز انتظار باید... که هنوز عشق زیباست... صفحه های سفید را نگاه میکنم با مداد امید بالای هرصفحه نامت را سرمشق میگیرم که تا قیامت تکلیفم فراموش نشود نام ِ تو برای هر روز برای هر لحظه برای هر ثانیه این ماه ِ من است... با هم...درکنار هم... ورق می زنیم دفتر دلمان را... اسمان پر می شود از گل های مریم... عجب عطری... بوی زندگی می آید... نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ. *** اسفند نوشت: دوباره اسفند...ماه ِ من...
[ سه شنبه 91/12/1 ] [ 4:42 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |