کاتیــــــ ــا | ||
این روزها کودکانه میخواهمت تورا کودکانه می خوانم تورا کودکانه بی تابی می کنم تورا ای جلوه ی صبر ِ زمینی ِ من ارزوی مه گرفته ِ پشت فاصله های ِ من چقدر _ د و ر ی _ .... چقدر دست نیافتنی..... ارزوی ِ حسرت گرفته ی من که مرا ارام جان ست خنده هایت که مرا قرار جان ست نوازش صدایت کجایی؟ که بی قرارم... قرار ِ روح بی قرارم...ارام جان ِ دل بی تابم من باهمین دست های لرزان می خوانمت با همین صدای یخ زده می خواهمت تو دوری و امتداد جاده ها چه بی رحمانه تیغ می کشند روحم را تو دوری و اشتیاق خواستنت چقدر نزدیک تو دوری اما یادت همین جاست...همین حوالی در تار و پود جانم کاش کمی،فقط کمی نزدیک تر بودی کاش کسی خط قرمز ها را پاک میکرد کاش دستی مرا به تو می رساند ویا تورا به من.... جای من اینجا نیست... کسی مرا به وطن ِ دلم برساند! اب و هوای غربت از نفس انداخته این بی هم نفس را.... نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ. [ یکشنبه 91/10/3 ] [ 5:27 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |