کاتیــــــ ــا | ||
دارد ذوبم می کند نگاهت... دارد ذوبم می کند گرمای صدایت ذوب شدم...کم کم...اهسته اهسته... زیر سایه ی ِ گرمای حضورت... باش... تا ابد... نباشی..این بار یخ نه...یخ نمیزنم... این بار ویران می شود... خورد می شوم *** اخم که میکنی دلم میگیرد دلت که میگیرد قامت ماه خم می شود چشمانش تر میشود چشمانت ک تر می شود دنیا به همه ی وسعتش دیگر جایی برای من ندارد... مرا له می کند غم ِ چشم جادویی ات... مرا در هم میشکند غم ِ صدایت... من با صدای خنده هایت جان میگیرم نباشند نیستم... بخند...همیشه... نمیدانی شنیدن صدای خنده هایت چه شوری به پا میکند در دلم گرم می شود دلم حتی در این سرمای ِ پاییز ادم برفی ِ وجودم اب شد... نام زیبایت را حک کرد
حالا منم و یک دنیا حسرت از نبودنت...از ندیدنت... کاش بودی...همین حوالی... *********** نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ.
[ جمعه 91/9/24 ] [ 10:54 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |