کاتیــــــ ــا | ||
گم شده ام در هیاهوی این شهر دودی فراموشم شده زنده بودن و زندگی کردن را.... بغض کرده اند تمام ِ واژه هایی ک هرروز منتظر بودند تا نام زیبایت را نقش ببندند من اینجا...تنها...تو....کجایی؟ من انقدر "تنها" را زیبا قلم زدم که عاقبت روی قلبم با زیباترین خطاطی ِ ممکن رقم زدی تا ابد تنها... ببین! این منم! الهه ی سکوت... هزار بار میشکنم در این دنیای سکوت... ولی لب باز نمیکنم... سکوتم که بشکند نابود میشود... تو چشم هایت را باز کن کمی مهربان تر به زندگی نگاه کن وقتی خواستی جبران کنی که دیر شده بود وقتی برگشتی که دیگر منتظر نبودم... جای خالی ات باهیچ چیزی پر نمیشود حتی خودت... جای خالی ات...جای نبودنت از همان رز هایی ک خودت برایم یادگار گذاشتی گذاشتم جایت همیشه پر است برنگرد! اینجا جایی برایت نیست... من شاهرگ احساس را زده ام با تیغ ِ تنهایی من گریه کردن را فراموش کرده ام من منتظر بودن را فراموش کرده ام با تو بودن را فراموش کرده ام... من دلم خوش است به ستاره هایی که کودکانه جمع کرده ام در مشتم نگاهشان میکنم و میخندم اما با یک بغض کهنه... به خاطر خنده هایی ک از من گرفتی ببخشمت؟
نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ. ******** دیوانه نوشت 1:خدایا خسته ام...بس نیست...؟ دیوانه نوشت 2: از تمام دوستان بخاطر جواب ندادن به پیامک ها معذرت میخوام... [ چهارشنبه 91/9/22 ] [ 11:15 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |