کاتیــــــ ــا | ||
السلام علیک یا حجة الله فی ارضه... آقای خوبی ها سلام،سرور شقایق های منتظر سلام،صاحب دل های مجنون زده سلام...حجت خداروی زمین،عدالت مطلق،فریاد رس تمام فریادکشان سلام... آقای من،حال دلتان چطور است مولا؟خیلی دلتان گرفته از شیعیانتان؟از همه ما که هرجمعه میگوییم "آقا بیا" درصورتی رفتار خودما باعث شده خورشید تابان ثانیه هایمان پشت پرده ی غیبت،نعمت حضور مستقیم خود را ازما دریغ دارد؟ از مایی که گناه جزء برنامه ی روزانه مان شده؟ازما که برای بیشتر غرق شدن در مال دنیا،آخرتمان را زیر پا میگذاریم؟ مولای من...تقصیر ما نیست!حال زمین بد است پسر فاطمه...توکه ناظری.تو که میبینی گناه از سرو روی شهر بالا می رود.می بینی اینجا تمام عالم تورا به دوری از دین می خوانند.می بینی اینجا چیزهایی که دین را به یادت بیاورد چقدر رنگ باخته...مولای من...اینجا پایبندی به تک تک دستورات خدا ایمانی راسخ می خواهد،شاید ما نداریم که حال و روزمان این است...اقا،اینجا باید جان بدهی پای تک تک اعتقادات و اگر مرد جان دادن پای دین نباشی هستی ات،اعتقاداتت،رو میگیرند... یا صاحب الزمان...جان ومالم به فدای یک لحظه لبخندت اقا...شما بدی مارا ببخش.شما به بزرگواری خودت نگاه کن...تا شما نیایی دنیا از این مرداب گناه و فساد نجات پیدا نمیکند... من روسیاهم...کوله بارم پرست از گناه و اشک شرمندگی...خسته ام...درمانده ام...حس یخ زدگی دارم اقا...این جهان را تنها گرمای عطر حضور شما نجات می دهد...تاشما نیایی،تا مردم هوای بهار را تجربه نکنند،تا عطر بهشت را استشمام نکنند،تا شادی روحی خدایی را لمس نکنند ضرورت حضور شما را در کنارشان نمی فهمند...آقا اگر تمنای حضورت کمرنگ است،اگر جان نمی دهم پای واژه ی " آقا بیا " پای کم ارادتی ام نگذارید...کسی که از اول در برزخ این زندگی گرفتار شده تصور بهشت برایش دشوار است...میدانم! این برزخ را هم خودمان با کم ایمانی ساخته ایم ولی....شما بیا و نجاتمان بده... مولای خوبی ها...قبول کن در این عصر که از هر سو بی ایمانی به خوردت می دهند،در هر لحظه به گونه ای به اعتقاداتت توهین می کنند ایستادن پای دین دشوار است...درست است!از بی ارادگی ما هم هست ولی شما کمکمان کن...این ها را نه برای توجیه گناهان و غفلت خودمان،بلکه برای ضرورت حضورت شما میگویم سرور ثانیه های خسته ام... مهدی قران،..بخدا قسم دلمان تنها به امید شما اخرین و تنها منجی جهان می تپد...این دنیا بی تو که چیزی برای ماندن ندارد... تک تک واج های " ا نـــــــ تـــــ ـ ــ ــ ظــــــــــ ا ر " در ضمیر ما نهفته شده...همه ی ما،هرچقدرم درایمان سست،باز هم در وجدان خود دنبال یک ناجی هستیم تا مار از این همه ظلم ِ دنیایی نجات دهد...ظلم هایی که تنها از جنس ُ انسان بر می اید و بس...مارا نجات دهد ازاین بی عدالتی ها،ازاین گناهان،ازاین همه خودخواهی،ازاین دروغ ها و ریا و.... انتظار اصل سرمشق یک شیعه است...همه ی ما در ذات خود منتظریم...اگر می بینید خلاف این عمل میکنیم بخاطر این است که راه را گم کرده ایم...روشنایی چراغ نگاه شما را می خواهیم... روحمان پژمرده شده...همه ی ما گم کرده داریم.لحظه به لحظه در بین مردم دنبال گمشده ی خود هستیم...ولی راه گم کرده ایم و گمشده ی خود را اشتباهی پیدا میکنیم...بارها و بارها اشتباهی می شویم و می شویم یک کلاف سردرگم... یوسف گمگشته ی صحرای دل شیعه...می ترسم انقدر روزهای نیامدنت طول بکشد که کنعان ِ دل را ویران کنند و شهر دیگری بنا کنند...آقا این تنبیه برای شاگردان گناهکارت خیلی سنگین است...بیا اقا... فریاد های "یا غیاث المستغیثین " مارا دیگر نایی نمانده...الغوث مولا...دیر می شود اگر نیایی...از کنعان تنها ویرانه هایش را برایمان باقی می گذارند...العجل مولا بیا اقا...چشم نرگس به راه است مولا... امن یجیب هایم عطر نرگس های بی تاب گرفتند... بس که عکس جمکران در چشم تر قاب گرفتند....
نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ. *** سکوت نوشت: ضعف قلم رو به بزرگواری خودتون ببخشید... سرمشق نوشت: اللهم عجل لولیک الفرج... [ سه شنبه 91/7/11 ] [ 10:4 صبح ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |