کاتیــــــ ــا | ||
***موضوع این پست رو یکی از دوستان بهم پیشنهاد دادن که بنویسم... فقط فعلا عکس نداره....چون عکس رو همون دوست قرار بود بگیره ولی هنوز نگرفته! فعلا پست رو میذارم **** دوستانی که از قبرستان میترسند نخوانند!! *********** اینجا سرزمین مردگان نیست خط پایان زندگی نیست نقطه ی خاموشی نیست...زمستان سرد بی سرانجام نیست حتی فروبستن چشم ها تا ابد،ارام گرفتن تپش های بی وقفه ی قلب و خشکیدن خون نیست اینجا یک شروع مجدد است...شروع یک فصل تازه انتخاب اردیبهشت یا آذر بودنش با توست اینجا تیک تاک های ساعت خوفناک نیست! باید ازهمین تیک تاک ها جان دوباره بگیری برای ساختن مرز مشترک زندگی هر انسانی اینجاست حقیقت لباس بی پیرایشی برتن دارد...گاه خوفناک می نماید! این سرزمین،سرزمین ارامش روح است سرزمین ازادی!! و تواینجا میفهمی دنیا هرچقدرسخت،هرچقدر شیرین،هرچقدر یکنواخت،هرچقدر پرزرق و برق...نقطه ی پایانی دارد ناگزیر تو اینجا درس صبر می آموزی،درس استقامت،درس بردباری،آرامش،رها بودن از قید وبندهای زرق و برق دنیا تو اینجا درس توحید می آموزی... درس معاد می آموزی... خسته از مشکلات زندگی،ناتوان از پستی وبلندی روزها،دلخسته از کنایه ها،خودم را برمی دارم می برم خلوت ترین جای دنیا!منزل اخرم! می برم مزار!به خودم می گویم ببین!تو هرچقدر در دنیا عمر کنی،یک هزارم عمرت در آخرت هم نمی شود! پس صبور باش...پس تردید به خود راه مده! به خودم میگویم سختی های این زندگی به ارامش ابدی اخرت می ارزد یانه؟!! عقل حکم می کند که می ارزد! من ایمان دارم...به توحید،به معاد...ازاین سر پهنه ی هستی که به دنیا می نگرم،گم میبینمش!سختی های دنیا،هرچقدرم زیاد،هرچقدرم طاقت فرسا،دریک بازه زمانی که در مجموعه ی کل زندگی من گم می شود،ارزش غصه خوردن دارد؟!!! باید اردیبهشتی شد وبرای این باید اذری بود دربرابر وسوسه های ابلیس... باید با هر واژه ی قرآن اتش کشید به جانش... اینجا قبرستان است...سرزمین ارامش...سرزمین پناه بر خدا و بس! اینجا ترس ندارد... ************************ نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ.
[ یکشنبه 91/7/2 ] [ 9:17 صبح ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |