سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاتیــــــ ــا
 
لینک دوستان

از بغض ها می نویسم....از بغض هایی که نمی شکنند و دلم را هر لحظه اشفته تر می کنند...ثانیه هایم سر به زانو گذارده اند و مثل طفلی گمشده و هراسان لب های خود را جمع کرده اند و منتظر تلنگری اند تا منفجر شوند..پای ثانیه هایم در مرداب دلتنگی وبی قراری فرو رفته و هر لحظه بیشتر غرق می شود.صبرم عصا به دست گرفته رو به پنجره به خورشید التماس می کند تا طلوع کند...

برای دلم روضه می خوانم اما باز هم نمی تواند گریه کند...دلم حیران و سرگردان به نقطه ای نامعلوم خیره شده...شانه هایش می لرزد ولی از اشک خبری نیست!هیچ روضه ای نمی شکند این بغض را.برایش روضه ی مادرمان را خواندم،روضه ی تنهایی پدر و غربت حسن را خواندم،روضه ی ارباب بی کفن خواندم....گریه نمی کند!دیگر نمی خواهد از دور بشنود  وصف اربابش را...دلم هوای جنون دارد...خدایا...می گویند دیوانه با نگاه کردن به ماه دیوانه تر می شود...دلم می خواهد به ماه تمام خودش نگاه کند...به ماه بی مثال و مشابه اش...وجان دهد همان جا.....دلم می خواهد چشم بدوزد به پرچم *یا قمر بنی هاشم* ساقی آب و ادب و گریه کندمی خواهد هاجر وار،انقدر بین دو حرم بین الحرمین سعی کند تا از نفس بی افتد...اخر تمام این نفس ها وقف ارباب شده بخدا....

دلم بغض دیوانه وارش را نگه داشته تا ارباب برای آرام کردنش دست بلند کند ...باور کنید این بغض هیچ درمانی ندارد به جر پناهنده شدن به حرم ارباب...درمان دل من لمس ِ گوشه به گوشه ی شش گوشه است...دیگر کسی برای ارام کردن ثانیه هایم پیش قدم نمی شود...می بینی ارباب؟من تنهای تنها،مضطر ِ مضطر مانده ام....نمی خواهی پناهم بخشی؟

کوله بار گناهم سرریز شده می دانم...سرافکنده ام قبول دارم...قبولم کن تا اسمانی شوم...باور کن از زمین خسته ام.این روزها زمین هم جاذبه اش را از من دریغ می دارد...می بینی بین زمین و اسمان معلقم و سرگردان؟اربابم...من از زمین و ادم هایش خسته ام.بهشت تورا میخواهم...

ارباب نگاهم کن

نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ.

 نجوای2 : توی لحظات آسمونی دل شکستگی تون دعام کنید...

نجوای 3:دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

اَلسَّلامُ عَلَی الحُـــسَــین،وعَلی عَلی ابن الحــُـسَــین،وعَلی اَولادِ الحُــسَـین،وعَلی اَصحابِ الحُـــســَین

***

بغض نوشت:اربابم...زمین خورده ام...ادم های این زمین شکسته اند مرا....تو مرا می خواهی یانه؟

حیران نوشت:من هستم...من زنده ام...پس چرا برای بعضی ها مُرده ام؟!!!حق من این بود؟

 


[ چهارشنبه 91/5/11 ] [ 11:32 عصر ] [ الهـه سـکــوت ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

و مَ.ن معنی بعضی شعرها را دیر می فهمم که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها ...
امکانات وب


بازدید امروز: 93
بازدید دیروز: 181
کل بازدیدها: 237033