سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاتیــــــ ــا
 
لینک دوستان

نبض پنجره کند و کند و کندتر...


دست های سرما زده از بغض احساس را


می کشم روی قلب بی تاب پنجره


سایه غریبه را میبینم


دور می شود از پنجره


هرقدم دور تر


فاصله ی نبض ها بیشتر


می دانم!


روزی که همه ی گنجشک ها بغض می کنند


و شقایق های منتظر لب جاده پرپر می شوند


نبض این پنجره می ایستد


دریک صبح تاریکتر از شب یلدا


من باید تشییع کنم قلب پنجره ی شکسته را


باید تشییع کنم تمام خاطرات را


تمام روزها را...


تمام ثانیه های خسته را


در ان صبح تاریک


که دیگر نه هیچ نشانی از من است...نه پنجره...ونه غریبه


می ایستد قلب بی تاب پنجره


خوابش را در ان کابوس های کاکتوس طعم دیده ام


لباس های سفید عزایم


اماده ست


به یاد ارزوهای سفید شکسته اش


سفید می پوشم


بیچاره پنجره!


بیچاره الهه اش!


هیچ کس...هیچ کس لمس نکرد حریر غم تنهایی اش را


هر ثانیه...یک فاصله بیشتر...


کند و کند و کندتر...


می ایستد قلب بی تاب پنجره...


من خوابش را دیده ام...

 

نبض پنجره...

نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ.

 نجوای2 : توی لحظات آسمونی دل شکستگی تون دعام کنید...

نجوای 3:دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

 اَلسَّلامُ عَلَی الحُـــسَــین،وعَلی عَلی ابن الحــُـسَــین،وعَلی اَولادِ الحُــسَـین،وعَلی اَصحابِ الحُـــســَین

****

سکوت نوشت:

با عرض معذرت از  دوست عزیزی ک مسدودشون کردم......:(

این طوری برای هردومون بهتره

این الهه،اون الهه ای ک میشناختی نیست

طاقت خیلی چیزا رو نداره...

خدانگهدار

توضیح نوشت:

تو مجازی دنبالم نگردید

نیستم...


[ چهارشنبه 91/7/26 ] [ 10:4 صبح ] [ الهـه سـکــوت ] [ نظرات () ]

تمام کلاغ ها استخدام سکوت ِ یک شکسته


تا بشکنند قفل سکوت سنگی این بغض بلوری را


شلوغش کنید


بی خودی شروع هر صبح را شلوغش کنید


بی خودی هر روز را...گذشت هر ثانیه را شلوغش کنید...


به جان واژ ه ی مقدس انتظار سوگند


صبر ِ تحمل به لب رسیده


و دلتنگی به حال جنون رسیده


شروع این صبح های تکراری


شروع یک صحنه ی تکراری ِ جان گیر است


و پایانی با یک بغض نفس گیر


بی خودی شلوغش کنید کلاغ ها


حق وزحمه ی شما بامن!


شما بشکنید قفل این سکوت لجباز را


شما بشکنید دیوار این بغض بلوری یخی را...


بی خودی شلوغش کنید...


تا در هیاهوی فریادهای شما


فراموشم شود درد این تنهایی تحمیلی را


شلوغش کنید..


حق وزحمه ی شما با یک الهه ی شکسته ِ همه ی سکوت های بی جواب دنیا...

شلوغش کنید کلاغ ها...

نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ.

 نجوای2 : توی لحظات آسمونی دل شکستگی تون دعام کنید...

نجوای 3:دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

 اَلسَّلامُ عَلَی الحُـــسَــین،وعَلی عَلی ابن الحــُـسَــین،وعَلی اَولادِ الحُــسَـین،وعَلی اَصحابِ الحُـــســَین

****

سکوت نوشت:

سخت است...

خودت

درد

خودت باشی!

سکوت!

بیانیه نوشت:

این پست بیانیه ای بود در پاسخ پست *حق السکوت می دهم به همه ی کلاغ ها* از قلم خواهرم سکوت خیس


[ یکشنبه 91/7/16 ] [ 10:31 صبح ] [ الهـه سـکــوت ] [ نظرات () ]

السلام علیک یا حجة الله فی ارضه...

آقای خوبی ها سلام،سرور شقایق های منتظر سلام،صاحب دل های مجنون زده سلام...حجت خداروی زمین،عدالت مطلق،فریاد رس تمام فریادکشان سلام...

آقای من،حال دلتان چطور است مولا؟خیلی دلتان گرفته از شیعیانتان؟از همه ما که هرجمعه میگوییم "آقا بیا" درصورتی رفتار خودما باعث شده خورشید تابان ثانیه هایمان پشت پرده ی غیبت،نعمت حضور مستقیم خود را ازما دریغ دارد؟ از مایی که گناه جزء برنامه ی روزانه مان شده؟ازما که برای بیشتر غرق شدن در مال دنیا،آخرتمان را زیر پا میگذاریم؟

مولای من...تقصیر ما نیست!حال زمین بد است پسر فاطمه...توکه ناظری.تو که میبینی گناه از سرو روی شهر بالا می رود.می بینی اینجا تمام عالم تورا به دوری از دین می خوانند.می بینی اینجا چیزهایی که دین را به یادت بیاورد چقدر رنگ باخته...مولای من...اینجا پایبندی به تک تک دستورات خدا ایمانی راسخ می خواهد،شاید ما نداریم که حال و روزمان این است...اقا،اینجا باید جان بدهی پای تک تک اعتقادات و اگر مرد جان دادن پای دین نباشی هستی ات،اعتقاداتت،رو میگیرند...

یا صاحب الزمان...جان ومالم به فدای یک لحظه لبخندت اقا...شما بدی مارا ببخش.شما به بزرگواری خودت نگاه کن...تا شما نیایی دنیا از این مرداب گناه و فساد نجات پیدا نمیکند... من روسیاهم...کوله بارم پرست از گناه و اشک شرمندگی...خسته ام...درمانده ام...حس یخ زدگی دارم اقا...این جهان را تنها گرمای عطر حضور شما نجات می دهد...تاشما نیایی،تا مردم هوای بهار را تجربه نکنند،تا عطر بهشت را استشمام نکنند،تا شادی روحی خدایی را لمس نکنند ضرورت حضور شما را در کنارشان نمی فهمند...آقا اگر تمنای حضورت کمرنگ است،اگر جان نمی دهم پای واژه ی " آقا بیا " پای کم ارادتی ام نگذارید...کسی که از اول در برزخ این زندگی گرفتار شده تصور بهشت برایش دشوار است...میدانم! این برزخ را هم خودمان با کم ایمانی ساخته ایم ولی....شما بیا و نجاتمان بده...

مولای خوبی ها...قبول کن در این عصر که از هر سو بی ایمانی به خوردت می دهند،در هر لحظه به گونه ای به اعتقاداتت توهین می کنند ایستادن پای دین دشوار است...درست است!از بی ارادگی ما هم هست ولی شما کمکمان کن...این ها را نه برای توجیه گناهان و غفلت خودمان،بلکه برای ضرورت حضورت شما میگویم سرور ثانیه های خسته ام...

مهدی قران،..بخدا قسم دلمان تنها به امید شما اخرین و تنها منجی جهان می تپد...این دنیا بی تو که چیزی برای ماندن ندارد...

تک تک واج های " ا نـــــــ تـــــ ـ ــ ــ ظــــــــــ ا ر " در ضمیر ما نهفته شده...همه ی ما،هرچقدرم درایمان سست،باز هم در وجدان خود دنبال یک ناجی هستیم تا مار از این همه ظلم ِ دنیایی نجات دهد...ظلم هایی که تنها از جنس ُ انسان بر می اید و بس...مارا نجات دهد ازاین بی عدالتی ها،ازاین گناهان،ازاین همه خودخواهی،ازاین دروغ ها و ریا و.... انتظار اصل سرمشق یک شیعه است...همه ی ما در ذات خود منتظریم...اگر می بینید خلاف این عمل میکنیم بخاطر این است که راه را گم کرده ایم...روشنایی چراغ نگاه شما را می خواهیم...

روحمان پژمرده شده...همه ی ما گم کرده داریم.لحظه به لحظه در بین مردم دنبال گمشده ی خود هستیم...ولی راه گم کرده ایم و گمشده ی خود را اشتباهی پیدا میکنیم...بارها و بارها اشتباهی می شویم و می شویم یک کلاف سردرگم...

یوسف گمگشته ی صحرای دل شیعه...می ترسم انقدر روزهای نیامدنت طول بکشد که کنعان ِ دل را ویران کنند و شهر دیگری بنا کنند...آقا این تنبیه برای شاگردان گناهکارت خیلی سنگین است...بیا اقا...

فریاد های "یا غیاث المستغیثین " مارا دیگر نایی نمانده...الغوث مولا...دیر می شود اگر نیایی...از کنعان تنها ویرانه هایش را برایمان باقی می گذارند...العجل مولا

بیا اقا...چشم نرگس به راه است مولا...

امن یجیب هایم عطر نرگس های بی تاب گرفتند...

بس که عکس جمکران در چشم تر قاب گرفتند....

 

اقا بیا...امنیجب هایم عطر نرگس های بیتاب گرفتند...

نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ.

 نجوای2 : توی لحظات آسمونی دل شکستگی تون دعام کنید...

نجوای 3:دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

 اَلسَّلامُ عَلَی الحُـــسَــین،وعَلی عَلی ابن الحــُـسَــین،وعَلی اَولادِ الحُــسَـین،وعَلی اَصحابِ الحُـــســَین

***

سکوت نوشت:

ضعف قلم رو به بزرگواری خودتون ببخشید...

سرمشق نوشت:

اللهم عجل لولیک الفرج...


[ سه شنبه 91/7/11 ] [ 10:4 صبح ] [ الهـه سـکــوت ] [ نظرات () ]

امتداد جاده های مه گرفته ی خاطراتم

منتهی می شود

به یک "ورود ممنوع"

من به تعداد تمام سال های نجومی

در مرور خاطراتت پیر شده ام

دیگر هیچ قاصدکی

برایم پیام شادی که هیچ

پیغام مرگ هم نمی اورد...شاید می ترسد تنهایی ام واگیر دار باشد

روزهای نبودنت را

روی رگ زندگی خط کشیده ام

شاهرگ احساس را

مدت هاست با تیغ خستگی زده ام

بریده ام...

از هرچه عاشقانه ی دنیاست

من روزهای ِ سکوت ِ نبودنت را کم اورده ام

به جان هرچه شقایق منتظر لب جاده هایچشم به راه دنیاست

اینجا حتی گل های باغچه هم

بغض دار دوری خنده هایت هستند

باورکن

قدماه خم شده

زیر غم بلوری کشنده ی دوری چشمان تا ابد روشنت

مخاطب ناشناس خط خطی های اتشین یخی ام...

 

من منتظرم...مخاطب ناشناس...

نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ.

 نجوای2 : توی لحظات آسمونی دل شکستگی تون دعام کنید...

نجوای 3:دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

 اَلسَّلامُ عَلَی الحُـــسَــین،وعَلی عَلی ابن الحــُـسَــین،وعَلی اَولادِ الحُــسَـین،وعَلی اَصحابِ الحُـــســَین

*****

سکوت نوشت:

خط خطی میکنم...

عاشقانه خط خطی میکنم....

بی مخاطب!

 

 


[ یکشنبه 91/7/9 ] [ 9:3 عصر ] [ الهـه سـکــوت ] [ نظرات () ]

تقدیم به هشتمین ستاره ی خوشبختی ام...

به امید انکه شیرینی تولدش،یک دل سیر زیارت بدهد...

********

از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی

تمام حجم شب را قدم میزنم

و تمام طول و عرض یک حس غریب را لمس میکنم

روزگار غریبی ست نازنین...

فصل،فصل استبداد احساس است...

اینجا هر لحظه

ثانیه محکوم به سکوت است...

روزهای نبودنت را

روی رگ های زندگی خط کشیده ام

روزهاست عطر چشمانت

روح یک ماهی تشنه را نوازش نکرده

وبه تعداد تمام سال های نجومی

اینجا قلبی در هر طپش

درنام تو منعکس شده

پرهای پروانه ی سرگشته ام

سوخت در حسرت اغوش تو...

بند بند ِ چشم ِ ترم

دنبال ردی از توست

تا قاب بگیرد....

برای دل بی قرارش...

اقا دلم تنگه زیارتته...شیرینی تولدت یه دل سیر زیارت میخوام...اقا تولدت مبارک

نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ.

 نجوای2 : توی لحظات آسمونی دل شکستگی تون دعام کنید...

نجوای 3:دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است:

 اَلسَّلامُ عَلَی الحُـــسَــین،وعَلی عَلی ابن الحــُـسَــین،وعَلی اَولادِ الحُــسَـین،وعَلی اَصحابِ الحُـــســَین

*******

شکر نوشت:

خدایا شکرت...اسمان دلم ستاره باران است

تولد هشتمین ستاره ی خوشبختی ام

مبارک:)

بی قرار نوشت:

ثانیه هایم بهانه ی اجابت دارند

شیرینی تولد

یک دل سیر زیارت می خواهند

 

 

 

 


[ پنج شنبه 91/7/6 ] [ 3:46 عصر ] [ الهـه سـکــوت ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

و مَ.ن معنی بعضی شعرها را دیر می فهمم که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها ...
امکانات وب


بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 236514