|
کاتیــــــ ــا 
| ||
|
به یک حال ِ سکوت ِ عجیبی افتاده ام این روزها جایت خالی ست انگار یک هزار و سیصد و باران سال است که رفته ای که ندیدمت تو ف ا ص ل ه ها را پررنگ کردی با دلیلی که من نذر کرده بودم اتفاق بی افتد ! تو که غریبه نیستی بگذار صادقانه بگویم اگر کمی دل دل می کنم خواستنت را برای این ست که ایمان دارم تو زیادی از سر ِ دل ِ من اما من بی تو تمامیت ِ شب را قدم میزنم چشم های تو نور ست روشن نمیکنی دلم را ... ؟ *********************************** پ.ن : حال ِ دلم ... پرسیدن ندارد این روزها ... امن یجیب برایش ... زیاد ... پ.ن : حال من که هیچ ! حال مسنجرمون هم بده ! چرا هیشکی نیست؟:(((( به دلایلی هستیم اما چراغ خاموش هستیم ! [ پنج شنبه 92/5/3 ] [ 7:34 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
من سَر ِ تو دلم را نه ! دنیا و آخرتم را با خدا معامله کرده بودم من سَر ِ تو خدا را قسم داده بودم من سَر ِ تو دنیاییم را قیامت کرده بودم اما مث همیشه "غیر" بر سر "ممکن" نشست تو که هرگز به فکر این "غیر " لعنتی نیفتادی و من که دست هایم بسته بود برای برداشتنش من دو چشم خویشتن دیدم که جانم می رود . . . جان ِ من بخندی تا همیشه ...
نجوای 1: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ. *** محال ِ محض نوشت: یه ارزوی محالی داشتم که امروز محال ِ محض شد ... نشد که بشود ! تا دنیایم بهشت بشود [ سه شنبه 92/5/1 ] [ 7:19 عصر ] [ الهـه سـکــوت ]
[ نظرات () ]
|
درباره وبلاگ  و مَ.ن معنی بعضی شعرها را دیر می فهمم که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها ... | |
| [قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] | ||
