وبلاگ :
کاتيــــــ ــا
يادداشت :
داستان زندگي خواهرم
نظرات :
2
خصوصي ،
25
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
آيينه
سلام..نميدونم چي بگم..از طرفي اونا پدر و مادرشن..حق دارن بچه شونو داشته باشن..از طرفي مامان شما وابسته شده به لحاظ عاطفي..تا حالا حتي يه بارم نخواسته بودن ببرنش؟؟
پاسخ
سلام.تا يك سال ونيم شدنش بچه كه مادرش اصلا نمي تونست بچه هارو نگه داره ولي بازهم ما مرتب به فاطمه ميگفتيم كهبايد اونا رو مامان وبابا صدابزنه.اخه اوايل اونارو به اسم صدا ميزد.مادرم هميشه بهشون ميكگفت بچه رو ببرين پيش شماهم باشه تا بعد اذيت نشه ولي گوش ندادن وحالا...........الانشم نمي تونن نگهش دارن.به 24ساعت نكشيده بچه انقدر گريه ميكنه ميارنش پيش ما