گمشده اي انگار
زني دارد هر روز خيابانهاي شهر را زير و رو ميکند
که پيدا کند نشاني از تو
اما تو هيچ کجا نيستي...
گريه مي کند...
دختر است....
اما...
اما سختيهاي روزگار اسمشو گذاشته زن
اين زن قصه حتي نميتونه يه خونه مستطيلي پيدا کنه
و اين ميشه بدترين غم عالم

سلام
خدا رحمت کنه عمو رو و حفظ کنه سايه بقيه عموها رو رو سر شما
بابا من هم قالب وبلاگم سياهه ولي چش مردم در نمياد زياد ماشالا هم ريز مي نويسي هم رنگهايي که آدم بايد زل بزنه به مانيتور تا بتونه بخوندش
آرزوي موفقيت دارم براي خواهر گرامي ام
(از طرف يکي از عمه زاده هاي پدري --نتيجه عمه فاطمه حالا برو تحقيق کن عمه فاطمه کي بوده و با بابا بزرگ چه نسبتي داشته)

........:(

...

سلام . همه از خداييم و به او باز مي گرديم . تسليت عرض مي كنم .

سلام...

بسم رب الزهرا

سلام عليکم
تسليت عرض ميکنم، انشاالله سر سفره اهل بيت قرار بگيرند. روحشان شاد.


بسم رب الزهرا

سلام عليکم
تسليت عرض ميکنم، انشاالله سر سفره اهل بيت قرار بگيرند. روحشان شاد.

بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله رب العالمين. الرحمن الرحيم. مالک يوم الدين. اياک نعبد و اياک نستعين. اهدنا صراط المستقيم. صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم والضالين.
بسم الله الرحمن الرحيم. قل هو الله احد. الله الصمد. لم يلد و لم يولد. ولم يکن له کفوا احد


التماس دعا

يا زهرا

خداوند بر بازماندگان صبر جميل عطا فرمايد.....

کاش اين خواب هم بيدار شدني داشت... کاش بيدار ميشد.... بخاطر همون زن... که گوشه گوشه چند سال زندگيش پر شده از خاطراته مردي که حالا اروم خوابيده ... ارومه اروم