دست هايم خاليست و درونم سرشار..پرم از آرزوهاي پوشالي و دلم خوش است به خواب شيرين شب بو و رهايي گيسوان بيد در دستان وحشي باد... و چه زيباست، پشت پا زدن به آن هايي که تو را رنجاندند! و چه خوب است، گاه گاهي دروغ بگويي به دلت و نگذاري که بداند، بي نهايت تنهاست..
(تکراري بود!شعرش تو وبلاگ خودم هست!)